Lunar Legend Tsukihime

شیکی تونو در کودکی دچار جراحت جانی شد و به دلیل آن حادثه از خانواده تونو دور شد و به یکی از بستگانش سپرده شد تا بزرگ شود. سال‌ها بعد، هنگامی که شیکی در دبیرستان است، سرپرست خانواده تونو - پدرش - می‌میرد و خواهرش آکیها که سرپرست جدید خانواده است به او دستور می‌دهد که به خانه برگردد. با این حال، شیکی یک راز بزرگ دارد. از آن جراحت، او خطوط روی اجسام را می‌بیند و تنها با یک عینک مخصوص می‌توانست آن‌ها را نبیند. همچنین او نمی تواند چیزی را از زمان قبل از تصادف به خوبی به خاطر بسپارد. روزی که او به خانه تونو برمی‌گردد، روزی است که با زنی به نام آرکوید برونستود برخورد می‌کند و با یک ضربه چاقویش در حالت جنون موقت، سر او را از تن جدا می‌کند. هنگامی که ناگهان او بعداً زنده و سالم در کنار او ظاهر شد و از او خواست که محافظ او باشد، سفر شیکی برای کشف رازهای گذشته اش آغاز می شود.